۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه

درخواست علیرضا بیانی از شاهرخ زمانی برای پایان اعتصاب غذا

علیرضا بیانی

رفیق شاهرخ، صدای اعتراض تو از اعماق زندان های مخوف جمهوری اسلامی به مراتب واضح  و آشکار تر از صدای مماشات جویانۀ رفرمیست های بیرون از زندان به گوش همگان رسیده است.
 تأثیری را که تو از درون زندان گذاشته ای، بسیاری از گرایش های مدعی بیرون از زندان بر روی هم نتوانسته اند بگذارند. تو بدون داشتن امکانات اعتراضی، نه در مقابل موزۀ لوور پاریس، که از درون سیاهچال های مخوف حکومت سرمایه داری، صدایی بسیار محکم و قوی، همچون تجلی خشم انقلابی یک طبقۀ در بند در همه جا منعکس کردی. تو تلاش کردی از درون زندان، بیرون را رهبری کنی، اما رفیق عزیز جنبش انقلابی به رهبران خود در بیرون از زندان نیازمندتر است. از تو تقاضا می کنم به اعتصاب غذا پایان داده و به انقلابیون توضیح بدهی که به دلیل نداشتن امکانات مبارزه در درون زندان  بود که ناچار شدی دست به اعتصاب غذا بزنی تا صدایت به گوش همگان برسد. به دوستان در بیرون از زندان توضیح بده که آن ها لزوماً نباید همان کاری را بکنند که تو در داخل زندان ناگزیر از انجام آن شدی. در بیرون زندان می توان کارهای بسیاری کرد، می توان عکس و پوستر تو را در خیابان ها پخش کرد و صدای اعتراض تو را این گونه منعکس کرد، رفقای تو نیز چنین کردند و تو را تنها نگذاشتند، از این پس نیز تو تنها نخواهی بود و کمپین های حمایتی هرچه فعال تر کارزار حمایت از تو به عنوان یکی از رهبران جنبش کارگری در اسارات را فعال تر خواهند کرد. رفیق شاهرخ، در بیرون رفرمیست ها تلاش می کنند به صرف فعالیت سازمانده تو در سندیکای نقاشان، خصلت انقلابی ات را در حاشیه قرار دهند تا معلوم نباشد چه اهمیت اساسی برای تشکیل حزب انقلابی قائل هستی و به چه میزان دغدغۀ اصلی ات را بر سر همین موضوع گذاشته ای. رفیق شاهرخ قطب انقلابی در بیرون زندان به کمک تو نیازمند است؛ از این رو از تو تقاضا می کنم به اعتصاب غذا پایان داده و مراقب سلامتی ات باشی. زنده ماندن تو است که ضربۀ کاری بر حکومت سرمایه داری وارد می کند که تو و ده ها مورد مانند تو را محبوس کرده است. جنبش انقلابی به کسانی مثل تو احتیاج وافر دارد، و در واقع این نیاز جنبش انقلابی به رهبران خود است که تو را به پایان دادن اعتصاب غذا فرا می خواند.
 رفیق شاهرخ زنده بمان که این خود وجهی از مبارزۀ تو علیه سرمایه داری حاکم است.
علیرضا بیانی

۲۱ فروردین ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر